شهادت سیدالشهدا علیه السلام ( مصیبت گودال )
در هجوم نیزهها مردی به خود پیچیده است آنکـه حتّی آسمـان مانند او کم دیده است نالهاش در حنجر خشکیدهاش خشکـیده و اشک روی گونههای خاکیاش غلطیده است سر برهنه گیسوان خاکیاش در دست باد وای من عمامهاش را یک نفر دزدیده است یک نفر دارد صدایش میزند «مادر...حسین« قلب زینب دخترش با این صدا لرزیده است اشکهای چشم خواهر داده او را شستشو یک کفن از جنس سمّ اسبها پوشیده است چــنــد روزِ بعد مــردی آمده از آسـمـان پیکــرش را در میان بوریایی چیده است |